به گزارش خبرگزاری «حوزه» رئیسعلی دلواری آزادیخواه و رهبر قیام جنوب با حکم جهاد علمای دینی بوشهر علیه نیروهای انگلیسی قیام کرد و پس از چندین بار غلبه بر نیروهای غاصب، در 12 شهریور سال 1294 به شهادت رسید و به نماد ایستادگی و مبارزه با استعمار تبدیل شد. انقلاب اسلامی ایران نیز میوه به ثمر رسیده مبارزات یکصد ساله ملت ایران علیه استعمار و استبداد کشورهای استعمارگر و دولت های دست نشانده آنها بود که توانست ملت ایران را از سلطه استبداد داخلی و استعمار خارجی نجات دهد.
مقدمه:
آنچه از کلمه هایی مانند استعمار، استثمار و استکبار پیداست، کشورهای جهان سوم و در حال توسعه به دلیل وجود عدم توازن و برابری در مبادلات تجاری و معاملات با کشورهای پیشرفته، الفاظ فوق را برای آنها بکارمی گیرند که دلیل اصلی آن را می توان ناشی از کلیه اقدامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای پیشرفته در جهت اطمینان از تامین منابع لازم و ارزان مورد نیاز صنایع آنهاست که حتی در مواردی منجر شده که به صورت مستعمراتی با آنها برخورد نمایند و حتی حکومت های دست نشانده ایجاد نمایند.
استعمار از ريشه عٌمٌرٌ به معناي (طلب آباداني كردن ، آباداني خواستن)مي باشد، در اصطلاح سياسي نيز تسلط مملكتي قوي بر مملكتي ضعيف به قصد استفاده از منابع طبيعي و ثروت كشور به بهانه ايجاد آبادي مي باشد.[1] به عبارت ديگر استعمار يا استعمارگرى سـيـاسـتي مـبـتـنـى بر برده كردن، سودجويى از منابع طبيعى و بهره كشى از مردم كشورهاى از نـظـر اقتصادى كم رشد و جلوگيرى از پيشرفت فنّى، اقتصادى و فرهنگى آن ها براى تحكيم سلطه سياسى، نظامى و اقتصادى دولت استعمارگرمي باشد.
تاریخ استعمار و استثمار:
در طول سالیان دراز به دلیل این که منابع درجهان به نسبت مساوی در اختیار همه کشورها نیست و برخی کشورها از منابع سرشار معدنی و طبیعی برخوردارند که همین موضوع منجرشده تا مورد توجه کشورهای پیشرفته باشند و به دلیل فاصله زیاد علمی و تکنولوژی و نیز برتری نظامی برخی کشورهای پیشرفته همانند انگلیس و آمریکا و عدم وجود روابط تعریف شده در جهت تبادل معاملاتی آنها را به اتخاذ شیوه های نظامی، سیاسی و فرهنگی و ایجاد یک نوع وابستگی دائمی ترغیب می نماید؛ همین امر باعث شده تا در طول سالیان دراز، کشورهای مختلفی را تحت سیطره خود داشته باشند که تعدادی به صورت مستعمره و تعدادی به صورت نفوذ سیاسی و مابقی نیز با ایجاد وابستگی اقتصادی تا بتوانند نسبت به تامین مواد اولیه و منابع لازم مطمئن باشند، البته این مسئله چیز جدیدی نیست و در ذات قدرت و رشد و توسعه است.
علمای بزرگ حتی در مسایل روز، بسیار جلوتر بودند
علمای بزرگ شیعه و کسانی که مردم دین و دیانت خود را از آنها می آموختند و بیشترین تأثیر را در هدایت جامعه داشتند، نه تنها از زمان خود عقب نبودند، بلکه حداقل از جامعه روشنفکری که از بد اتفاق، تهمت عقب ماندگی به عالمان شیعه بیشتر از جانب همین افراد زده شده، حتی در مسایل روز، بسیار جلوتر بودند. بررسی دیدگاه ها و نظرات امام خمینی در واقع تائیدی بر این واقعیت است که اساساً امام خمینی(س) دیدگاه هایشان در چارچوب نفی سلطه پذیری و سلطه جویی ترسیم شده است که در رفتار و عمل ایشان هم کاملاً مشهود بوده است. قیام مردم ایران در اوایل دهه 40 شمسی به رهبری امام خمینی و حتی موضع گیریها و سخنرانی های ایشان در قبل از آن هم نشان می دهد که امام خمینی(ره) اساساً با هر گونه سلطه خارجی و حتی استبداد داخلی مخالف بودند که نمونه آن را می شود در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به وضوح یافت.
ظلم، استعمار و اشغالگری، سوغات فرنگ است؛ سوغاتی که به جای آب از آتش گذشته است. آتشی از سر غرور، طمع و خودخواهی استعمارگرانی مانند انگلیس و آمریکا که شعلههایش نه فرد یا کسی و چیزی را بلکه جماعت و سرزمینی را سوزانده است. برای بیان قصه تلخ استعمار نسبت به ایران باید این نکته مهم را در نظر گرفت که ایران علاوه بر اینکه خود سر زمینی غنی از نظر معادن بوده، موقعیت جغرافیایی بسیار مهم و راهبردی را دارا بوده وبه همین لحاظ همواره مورد طمع بیگانگان بوده است، و برای انگلیس از آن جهت که با تسلط بر ایران می توانست مستعمرات خود را از طریق خشکی به هم متصل کند، بسیار حائز اهمیت بوده زیرا انگلیس بر شبه قاره هند، عراق، اردن و فلسطین و مصر سلطه استعماری داشت. تصرف ایران می توانست این عرصه پهناور را از طریق خشکی به یکدیگر متصل کند که از آن فقط به اندازه آبراه مدیترانه با قاره اروپا فاصله باقی می ماند. [2]
عالم استعمار شناس و مقاوم در برابر استثمار
شیخ فضل الله نوری نیز به این ایده که مقتضیات عصر را باید حتی در برابر اصول اسلامی اولویت داد، سخت مقاومت می کرد؛ چرا که معنی این ایده، تقدم و اصالت عقل بشری بر آموزه های وحیانی و دینی می باشد. عین السلطنه در خاطرات خود می نویسد: شیخ، خاصه در اواخر عمر، با قاطعیتْ هر نوع برخورد انفعالی در برابر امواج فکری و سیاسی جدید را محکوم می کرد و شریعت جاوید نبوی (ص) را تحت هیچ عنوان و بهانه ای نظیر عنوانِ فریبای "مقتضیات عصر"، تغییرپذیر نمی دانست. سخن او این بود که: من حکم خدا و رسول را می نویسم، نه مقتضیات عصر را. [3]
شیخ فضل الله حتی تلاش می کرده تا از جزئیات مطروحه در اروپا از جمله مندرجات نشریات مهم آن جا نیز اطلاع حاصل نماید. یکی از محققین تاریخ معاصر در این خصوص می نویسد: اوراق و نشریاتی که در خارج از کشور نشر یافته و ربطی به اسلام و ایران داشت، به وسیله مرحوم نجم الدوله (دانشمند ذوفنون عصر قاجار) ترجمه و تحویل شیخ می گردید. شیخ، همچنین برای تهیه و ترجمه مندرجات جراید اروپا درباره ایران، از میرزا محمدخان قزوینی معروف بهره می گرفت که نزد شیخ درس خوانده بود و در صدر مشروطه در اروپا به سر می برد. [4]
در بین سال های ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ شمسی همزمان با جنگ جهانی اول، انگلیسیها، ایران را با وجود بیطرفیاش به اشغال خود در آوردند. کشوری که توانست زنگوله بزرگترین استعمارگر قرن بیستم را بر گردن خود بیاویزد در قحطی آن زمان در ایران تاثیر گذار بود. قحطی که باعث شد از یک کشور ۱۸ میلیونی ۹ میلیون نفر آن کامشان با مرگ آشنا شود. آیا این یک هولوکاست نیست؟!، بنابراین باید برگ برگ تاریخ این سرزمین مادری را ورق زد، باید خوب دید و شنید که چگونه سوغات فرنگیها پدران و مادران گذشته این آب و خاک را در آتش خود سوزانده است. در تاریخ این سرزمین فاجعههایی به ثبت رسیده که به اندازه بزرگیشان، رویشان خاک نشسته است؛ خاکی که همچون یک تله کوه رخ نمایی میکند. [5]
استعماري كه گريبان ايران را در چنگ خود گرفته بود، خصلتي رقابتي و چند وجهي داشت. هر چند اين ويژگي ايران را از غلتيدن به دره حاكميت بيواسطه بيگانگان (چون هندوستان) دور نگاه داشت، اما كشمكش دو قطب رقيب (بريتانيا و روسيه) در جغرافياي ايران، درصد آسيبهاي يادشده را دو چندان كرده است. ميدانيم كه ميان اين دو استعمارگر رقيب، به جهت دخالتهاي پرشمار و نقض حاكميت ملي ايران، تفاوتي نيست، اما امتداد دخالتها، عمق دستاندازيها، و بويژه كشيدن دشمنيها تا زمان حال، انگليس را در جايگاه متفاوتي نشانده است. از این رو باید گفت که تسلط انگلیس و در ادامه آمریکا، بر ایران در طول سالیان متمادی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران و قطع دست استعمارگر پیر و استکبار جهانی، شیطان بزرگ یعنی آمریکا، سیاستی راهبردی تلقی می شد. انقلاب اسلامی ایران میوه به ثمر رسیده مبارزات یکصد ساله ملت ایران علیه استعمار و استبداد کشورهای استعمارگر و دولت های دست نشانده آنها بود که توانست ملت ایران را از سلطه استبداد داخلی و استعمار خارجی نجات دهد.
شیوههای گوناگون استعمارگران برای کنترل حکومت ها
حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای نیز درباره شیوههای گوناگون استعمارگران برای کنترل حکومت ها در آسیا و آفریقا می فرمایند: « اوایل، استعمار همینگونه بود؛ دولت های استعمارگر اروپایی كشورهایی را در آسیا و آفریقا بهزور میگرفتند، بعد یك حاكم نظامی را از طرف خودشان در آنجا میگذاشتند تا تمام كنترل منطقه در دست او باشد. در هند، استرالیا، كانادا، آفریقا و كشورهای متعدّد همین كار را كردند. بعد از گذشت مدّتی دیدند حاكم بیگانهی نظامی را بر ملتی گماشتن خطا و غلط است، فرمول را عوض كردند، حكّامی از خودِ آن كشورها مییافتند و نصبشان میكردند كه صددرصد مطیع اینها باشند، كمكشان هم میكردند، امكانات هم میدادند، او هم كشور را برای چپاول استعمارگران راحت و آزاد میگذاشت و دروازهها را باز میكرد تا استعمارگران هر كار میخواهند، بكنند. یك دوره هم اینگونه گذشت، كه دیدند این هم درست نیست و اشتباه كردهاند؛ برای این كه ملت ها علیه این حكّام كه هرچند وطنی و خودی به حساب میآیند، اما چون وابسته به آنها هستند و مستبد و ظالمند، قیام میكنند. بعد از این روش، از یك دورانی شروع كردند روش را عوض كردن؛ این شیوه، یك شیوه علی الظّاهر دمكراتیك و با تسلّط و سلطه فرهنگی بود كه حاكمی را كه طرفدار آنهاست، به اصطلاح خودشان انتخاب كنند. در ایرانِ زمان طاغوت هم همین قضایا پیش آمد؛ اوّل انگلیسیها «رضا پهلوی» را نصب كردند و سپس «محمّد رضا» را، بعد دیدند مشكلات به وجود می آید، آمدند او را وادار كردند تا «علی امینی» را به عنوان نخست وزیر منصوب كند، تا بهاصطلاح اصلاحات كند. این دید كه زمام كار از دست خودش درمیرود، گفت خودم اصلاحات میكنم كه آن اصلاحات، مواد ششگانه فضاحتآمیزی بود كه در دوران طاغوت انجام گرفت. این تجربههای عمل شده استعمار در دوران ها و در مكان های مختلف دنیاست. این ها امروز به همان دوره اوّل استعمارگری برگشتهاند؛ یعنی كشوری را با زور اسلحه بگیرند، بعد حاكمی از خودشان در آنجا بگمارند. كار بسیار عجیب، ارتجاعی، زشت، اهانتبار و حاكی از سرمستی و غرور است كه این ها را با مغز به زمین میكوباند.» [6]
استعمار فرا نو، نفوذ و سلطه فرهنگی- اقتصادی
پس از قدرت گیری آمریکا در بعد از جنگ دوم جهانی که از معرکه درگیری به دور بود و اروپا هم که تبدیل به ویرانهای شده بود، انگلستان جای خود را در مستعمرات از دست داد. ایالت متحده آمریکا شیوه نوین استعمار را در پیش گرفت و تا حدودی به تمام مستعمرات انگلستان مسلط شد، آنها برخلاف متحد اروپایی خود، از شیوه لشکرکشی نظامی استفاده نمیکردند و بهرهبرداری خود در کشورهای هدف را با استفاده از نفوذ و هدایت نفوذیها انجام میدادند. سیاست استعمار نوین به این شکل بود که جریانی را در کشور هدف به وجود میآوردند که دنبالهروی سیاستهای آنان باشد و نقش سرپنجههای آمریکا را ایفا میکردند.
از ويژگي هاي خاص استعمار فرانو كه سبب تمايز آن از استعمار نو و كهنه مي شود، ماهيت استعمارگر در استعمار فرانوست. در استعمار فرانو، استعمارگر، دولت يا دولتهاي ويژهاي نيست، بلكه طبقه اي اجتماعي است كه دولتها را در حد توانايي و قدرت خود و آمادگي آنها هدايت مي كند. افراد اين طبقه در بافت و ساخت دولتها حضور دارند و با وسيله قراردادن دولتها، اهداف استعماري خود را تحقق مي بخشند. اين طبقه اجتماعي كه از آن با عنوان «سرمايهداران» يا «زرسالاران اقتدارطلب» نام برده مي شود، رفتارها و نهادهاي مورد نياز خويش را در قالب نظام سرمايهداري ساماندهي مي كند.
اين اصطلاح از سه كلمه استعمار ، فرا و نو تشكيل شده است .منظور از اين اصطلاح عبارت است ازاينكه ، جريان سرمايه داري غرب با ايده ها، طرح ها، روش هاي و تكنيك هاي جديدي كه بسيار پيچيده و چند لايه و با ظاهري زيبا و فريبنده با همان اهداف تسلط و بهره برداري از منابع ساير جوامع در ابعادي وسيع تر را دنبال مي كند.
استعمار فرانو یا سلطه گری نوین، مبتنی بر ایجاد تغییر در جهان بینی، فرهنگ، باورها، بینش ها، رفتار و نگرش های سیاسی فرهنگی بوده و با هدف تغییر نامرئی و نامحسوس فرهنگ و هویت ملت ها پایه ریزی شده است. سست کردن پایه های وحدت ملی، تشدید اختلافات داخلی، بی تفاوت ساختن مردم نسبت به فرهنگ و هویت ملی، خیرخواه جلوه دادن استعمارگران در افکار عمومی، از مهمترین محورهای القایی استعمار فرانو می باشد.
نقش استعماری اقتصاد سرمايه داري
انگلیس، آمریکا و فرانسه به مثابه شرکاي استثمار و استعمار با به ارث گرفتن روش ها و سیاست هاي غاصبگري از استعمارگران پشین در عصر حاضر پیرو و ادامه دهندگان راه و روش غارتگري به شیوه های نوین آن هستند، جهاني كردن اقتصاد به نفع قطب هاي اقتصادي و شكست كامل سدهاي دفاعي ممالك توسعه نيافته امنيت سرمايه گذاري و گردش جهاني سرمايه را تضمين مي نمايد. در نظام سرمايه داري كه بر اساس آيين سودگرايي استوار شده، عدالت اقتصادي اهميتي ندارد. سودگرايان، سعادت اجتماعي را به بيشترين خوشي و لذت براي بيشترين افراد تفسير مي كنند. استعمار فرانو نشان دهنده نوعى نفوذ اجتماعى از طریق فنآورىهاى نوین ارتباطى است که به مدد آن کشورى، تصورات، باورها، ارزش ها، معلومات و هنجارهاى رفتارى و نیز روش هاى زندگى خود را بر کشورهاى دیگر تحمیل مى کند. در این مسیر، شرایطى پدید مى آید که اشکال فریبنده تر و پنهان تر هجوم فرهنگ سلطه جو در لواى جهانى شدن برترى مى یابد و ملى کردن سبک ها و الگوها، که محور اصلى تولیدات فرهنگى امپریالیستى را شکل مى دهد، مورد توجه استعمارگران عصر ارتباطات قرار مى گیرد.
امروزه مخالفان امپریالیسم، جهانى شدن را در جهت استعمار فرانو تلقى مى کنند که هدف آن را استیلاى همه جانبه بازیگران قدرتمند جهانى بر دیگران مى دانند. در عرصه اقتصاد، گسترش فعالیت شرکت هاى بزرگ چند ملیتى، آزادسازى تجارت یا تجارت آزاد از طریق سازمان تجارت جهانى از ابزارهاى اساسى استعمار فرانو محسوب مى شود.
حضرت امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمایند« اگر یک کشوری نتواند از لحاظ اقتصادی، از لحاظ علمی، از لحاظ زیرساخت های پیشرفت، خودش را تأمین کند و رشد پیدا کند، بیرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت. ما نمیخواهیم مورد تطاول قرار بگیریم. دویست سال کشور ما مورد تعرض و تطاول قرار گرفته. ضعف دستگاههای سلطنتیِ بیعرضهی نالایقِ فاسدِ دنیاطلب، و نشاطی که در طرف مقابل وجود داشت، باعث این تطاول شد. از سال ۱۸۰۰ انگلیسها اولْبار در دستگاه سیاسی کشور ما وارد شدند و دخالت کردند و نفوذ کردند و یارگیری کردند و همراه آنها یا قریب به آنها، بعضی از کشورهای دیگر اروپائی هم در این مدت همین کار را کردند. سال ۱۸۰۰ که اولین سفیر انگلیس وارد کشور شد - که از هند هم آمد؛ یعنی آن وقتی بود که حکومت هند در اختیار انگلیسها بود و نایبالسلطنه در آنجا بود - از همان بوشهر که از کشتی پیاده شد، شروع کرد به رشوه دادن و خریدن افراد، و راحت توانست افراد را خریداری کند. این همه شاهزاده و امیر و اسم های دهنپرکن، همه در مقابل هدایای این آقا خاضع و تسلیم شدند! روند تطاول دشمنان در این کشور، از آن زمان شروع شد. این خاک نرم و خاکریز بیبنیاد ملیِ آن روز اجازه داد دشمن نفوذ کند، و نفوذ کردند. ما نمی خواهیم دیگر این ادامه پیدا کند. انقلاب یک سد پولادینی در مقابل اینها درست کرده. ما می خواهیم این سد را مستحکمتر کنیم». [7]
سلطه فرهنگ استعمارگران بر ملت های تحت نفوذ
تئوري هاي جديد استثمار برخلاف روش هاي گذشته كه سعي مي كردند تا همه دولت هاي استعمار شده را با ابزارها و تكنيك هاي سخت افزاري در فقر و فلاكت نگه دارند؛ ترویج فقر و عقب نگهداشتن فرهنگي در جوامع که تحت پلان استعمار قرار می گیرند، اولین ویروس کشنده مرض در اسارت قرار دادن است که توسط استثمارگران و استعمارگران معاصر با مهارت خاص در پوشش هایی از قبیل به اصطلاح حقوق بشر، مبارزه با مواد مخدر و یا مبارزه علیه تروریسم در مقابله با نهضت هاي روشنگر و ضد استعمار و آزادي خواه، در اذهان افراد ناآگاه جوامع تذریق مي نمایند.
امام خمینی(ره) در سخنرانی ها، پیام ها و در وصیت نامه خود به شیوه های رسوخ غرب در فرهنگ زمان طاغوت می پرداختند. ایشان می فرمایند : « از توطئه هاى بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاه ها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است...... و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش هاى خودى منحرف کنند و به سوى شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه مى خواهند انجام دهند »[8]
گسترش تجدد به سوى جوامع غیر غربى در طول چندین دهه، تداوم داشت، ولى در سده بیستم و به ویژه دهه هاى اخیر، شتاب بیشترى گرفته؛ از این رو، فرایند جهانى شدن را مى توان فرایند جهانى شدن تجدد، یا به عبارت دیگر، جهانى شدن فرهنگ و تمدن غربى دانست. بر اساس چنین دیدگاهى، برخى نظریه پردازان عقیده دارند: فرایند جهانى شدن صرفا به ادغام اقتصادى جهان نمى انجامد، بلکه نوعى همگونى فرهنگى را نیز به همراه دارد، ولى این همگونى فرهنگى در مسلط و جهانگیر شدن تجدد یا فرنگ و تمدن غربى نمود مى یابد. [9]
از جمله شاخص های فرهنگ استعماری و غرب زده، بزرگ جلوه دادن فرهنگ غربی و کوچک نمایاندن فرهنگ خودی می باشد. هنگامی که برای پیشرفت های غرب تبلیغات دامنه داری صورت بگیرد، نتیجه آن در درازمدت، غربزدگی جوانان و اطمینان نداشتن به توانایی های خود و کشور خود و وابستگی در جنبه های مختلف حیات اجتماعی به آنها می باشد. در وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی(سره) آمده است: « از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگى در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادى به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهاى استعمارزده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است....»[10]
نقش وسایل ارتباط جمعی در استمعار فرانو
تصور این موضوع که امپریالیسم ارتباطى، چگونه از طریق شبکه ارتباطات انگلیس، فرانسه، آمریکا و سایر کشورهاى صنعتى بر کشورهاى جهان سوم اعمال مى شود، دشوار نیست. باید در نظر داشت تلویزیون، سینما، ماهواره و اینترنت، صرفا وسائل ارتباطى نیستند، بلکه دامنه آنها وسیع بوده و براى ملت هایى که بخواهند نمادهاى فرهنگى، سیاسى و هویت خود را ارائه دهند، بسیار واجد اهمیت است.
جریان آزاد ورود فرآورده هاى ارتباطى به جهان سوم در نهایت، به سیل مهیبى تبدیل شده که کنترل آن غیر ممکن است. اتکا به وسایل و تجهیزات پیشرفته الکترونیکى در شهرهایى که پس از دوره استعمار گسترش یافته اند، حاکى از آن است که آموزش نویسندگان،تهیه کنندگان، فروشندگان، بازیگران و متصدیان دوربین در چارچوب فرهنگ خارجى صورت پذیرفته است. برنامه ها مطابق الگوهاى شبکه اىآمریکایى، فرانسوى و یا انگلیسى تهیه مى شوند و در این زمینه، ارزش هاى خارجى ارائه شده به طور بنیادى، با عوامل بومى ارائه شده، در ستیزند. [11]
اگر بخواهیم می توانیم
در سوگندنامه شهید رئیسعلی دلواری آمده: ای کلام الله گفتار مرا شاهد باش من به تو سوگند یاد می کنم که اگر انگلیسیها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز کنند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار کنم، در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار شوند.
واقعیت آن است که در این تقابل سرنوشتساز و تاریخی استعمار فرانو و نهضت بیداری اسلامی، دنیای اسلام میتواند با اتحاد و یکدلی و تمسک به حبلالمتین قرآن و با عترت و بهرهگیری به موقع از ظرفیتهای آشکار شده جهان اسلام برای بازتولید قدرت، عظمت و اقتدار ملت اسلامی، برای همیشه نویدبخش پایان سلطهگری و استکبار استعمارگران باشد؛ امام خمینی(ره) برای تقویت روح اعتماد و اتکاء به نفس افراد مسلمان و به خصوص ملت انقلابی و مسلمان ایران، نظریه "اگر بخواهیم، می توانیم" را مطرح نمودند. «این جانب نمى گویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سده هاى اخیر از هر پیشرفتى محروم کرده اند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوى ... ما را از هر فعالیتى براى پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتى از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازی هاى کودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ها و مصرفى بار آوردن هر چه بیشتر... سرگرم کردن و به تباهى کشاندن جوان ها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشا و عشرتکده ها، و ده ها از این مصائب حساب شده، براى عقب نگه داشتن کشورهاست.»[12]
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای نیز در این باره فرمودند: «قدرت طلبان با ورود به مرحله استعمار فرانو، تلاش میکنند با تبلیغات و اغواگری، چهرهای رنگین از مستکبران جهان را در افکار عمومی ملتها ترسیم کنند و آنان را جذب خود سازند؛ اما ملتها میدانند که چهره واقعی آمریکا و انگلیس و دیگر قدرتطلبان همان چهره کریه و نفرتآوری است که در عراق و در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو آشکار شده است. مردم کشورهای اسلامی منتظر فرصت هستند تا نفرت عمیق خود را از ایالات متحده آمریکا و عواملش آشکار کنند و این واقعیات نشان میدهد که دوران استکبار رو به پایان است و در این مرحله، ملتهای بااراده و آگاه میتوانند نقش تاریخی ایفا کنند که در این میان، ملت باهوش و استعداد و باتجربه ایران میتواند محور کلی حرکت عظیم جهانی بر ضد استکبار قرار گیرد.» [13]
امروز با توجه به سیاست استعمار غرب در ایران که زمینههای همپوشانی منافع و سیاستهای نومحافظهکاران را ایجاد میکنند، این نظریه قابل توجه است که برای دستیابی به آن اهداف باید سیاست گام به گام و سهمرحلهای زیر را پیش برد: نفوذ، تغییر رفتار و تغییرات بنیادین و اساسی. گام نخست نفوذ است که پس از اجرایی شدن برجام، به طور جدی پیگیری شده. چنان که روشن است در همین ماههای اخیر حجم بالایی از مسافران غربی تحت پوشش فعالیتهای اقتصادی و رسانهای وارد کشور شدهاند که میتوان برآورد داشت به نوعی بازسازی پیچیدهتر اقدامات بسترساز دوران اصلاحات را فراهم میسازند. یعنی در زمینههای اقتصادی، ایجاد شبکههای اجتماعی، همسانی خطهای خبری و رسانهای، کادرسازی و... زمینههای اقدامات بعدی را فراهم میسازند. یعنی بسترسازی برای وارد شدن به گام دوم که همان تغییر رفتار از طریق فشارهای بعدی است.
این تغییر رفتارها هم در حوزه داخلی و هم در حوزه بینالمللمدنظر است، اما این پروژه تا با تغییر ماهیت جمهوری اسلامی همراه نشود، سیاست مذکور به اهداف خود نرسیده و احتمال از دست رفتن آنچه کاشتهاند، با موجهای جدید داخلی و جهانی که در راه است وجود دارد؛ لذا برای تثبیت موقعیت و منافع باید تغییرات اساسی در جمهوری اسلامی انجام داد، اما این تغییرات احتمالا به صورت تغییر قانون اساسی با کمک الیگارشی همراه است. این بخش از الیگارشی در جهت پیش افتادن از رقبا و تأمین منافع طبقاتی خود در پی ائتلاف با غرب است. رابطه نفوذ و الیگارشی بدین صورت است که این احتمال که ما با هر دو پدیده نفوذ در الیگارشی و نفوذ با الیگارشی مواجه باشیم، وجود دارد. [14]
[1] . فرهنگ معين ذيل كلمه استعمار، 1375 ،چاپ سپهر تهران، ص 252
[2] . اعظم فعله گری، مختصری درباره تاریخچه استعمار، جامعه خبری تحلیلی الف، 16 آبان 1392.
[3] . مسعود سالور و ایرج افشار ، روزنامه خاطرات عین السلطه، ج 3، تهران: اساطیر، چ 1، 1380.
[4] . علی ابوالحسنی ، دیده بان بیدار، تهران: عبرت، 1380، ص 27، ذکر شده در روحانیت شیعه و برخورد با غرب، مجله پگاه حوزه، 6 خرداد 1385، شماره 183.
[5] . گفتگوی خبرگزاری مهر با ابوالقاسم طالبی، انگلیس برای استعمار ابتدا استحمار میکند، 5 آذر 1395.
[6] . بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه، 22 فروردین ماه 1382 .
[7] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فعالان بخشهای اقتصادی کشور، 26 مرداد ماه 1390.
[8] . صحیفه امام، ج21، ص 418
[9] . احمد گل محمدی ، جهانی شدن ، فرهنگ، هویت. تهران: نشر نی، 1381، ص 101.
[10] . صحیفه امام، ج21، ص 414
[11] . آنتونی اسمیت، ژئوپلتیک اطلاعات، ترجمه فریدون شیرانی، انتشارات سروش، ص 38.
[12] . صحیفه امام، ج21، ص 416
[13] . سخنرانی مقام معظم رهبری، در دیدار با مسئولان صدا و سیما ، دیماه 1383
[14] . حمیدرضا اسماعیلی، روشهای نفوذ استعمار در امور ایران، به نقل از بی باک نیوز.